کاش
نویسنده: محمدرضا صبری(شنبه 85/4/24 ساعت 7:24 عصر)
...
روز مادر
نویسنده: محمدرضا صبری(شنبه 85/4/24 ساعت 7:16 عصر)
مادر این جا گام هایم خــــــــسته اسـت مادر این جا بال هایم بـــــــســـته است مادر این جا شبـچراغم مرده اســــــت جلوهء مهـتـــابِ باغ افســـــــرده است شــب نمی آید صــــــــدا از کوچه باغ دل نمی لرزد به ســــو ســـوی چـراغ
مادر این جا کــــس نمی خوابد به بام اخـــــتران را کــس نمی خواند به نام نای عشقِ بچهء همــســـایه نــــــیست چشمکِ اســـتارهء سه پایه نیـــــــست مادر این جا شب چه بی افسانه اســت شهرزاد این کوی را بیـــــگانه اســـت ر این جا همدمی جز سایه نیــــست قصه یی جز قصهء سرمایه نیـــــست کــــــس نمی خواند به شب لالایی یی می روم در بســـــــــــــتر تنــهایی یی مادر این جا گم شـــــــــــده همراهِ من نیـــــــست چشـــمی منتـظربر راهِ من مادر این جا عشــــــــق پرپر می زند تیغ شهوت عـــــــشق را سر می زند زنــــــده ام اما بـــــه یـــــــادِ نــــام تو و دو چـــــــــشم مــــــنتظر تا شـام تو
دوستت دارم مادر ...
انتظار
نویسنده: محمدرضا صبری(پنج شنبه 85/4/22 ساعت 12:30 عصر)
تقدیم به کسی که دوستش دارم
لبخند
نویسنده: محمدرضا صبری(پنج شنبه 85/4/22 ساعت 12:21 عصر)
دوستت دارم
شب
نویسنده: محمدرضا صبری(چهارشنبه 85/4/21 ساعت 7:48 عصر)
تقدیم با عشق ...
عشقولانه
نویسنده: محمدرضا صبری(چهارشنبه 85/4/21 ساعت 7:42 عصر)
اشکی که بیصداست...
پشتی که بیپناست...
دستی که بسته است...
پایی که خسته است...
دل را که عاشق است...
حرفی که صادق است...
شعری که بیبهاست...
شرمی که آشناست...
دارایی من است...
ارزانی شماست.
.............................................................................................
زندگی را دوست دارم
نه در قفس
عشق را دوست دارم
نه در هوس
تو را دوست دارم
تا آخرین نفس .!!
.......................................................................
شاید این بار
نامه ای پر از باران
برایت بنویسم
وقتی به هوای دیدنت
قلب ابرها هم
تند تند می تپد
یاد تو
مثل چیزی
شبیه یک قطره باران
بر لبهای خشک و ترک خورده ام
لیز می خورد *****
.......................................................................
عاشق نبودی تو من عاشقت بودم
درقبله گاه عشق بودی تو معبودم
آرام و آسوده درخواب خوش بودی
یک لحظه من بی تو هرگز نیاسودم
من بانفسهایت نام تو را خواندم
آه ای هوسبازم
آه ای هوسبازم
من وابدیت
نویسنده: محمدرضا صبری(چهارشنبه 85/4/21 ساعت 7:31 عصر)
من همیشه ترا می ستودم من همیشه بهار را در چشمان تو می دیدم من همیشه از دوریت رنج می بردم من همیشه در کنارت دنیا را زیبا می دیدم من همیشه محو تماشای نگاهت بودم من همیشه مشتاق شنیدن صدایت بودم من همیشه ، همه جا فقط ترا می دیدم من همیشه در التهاب دیدارت می سوختم من همیشه برایت بهترین ترانه ها را می سرودم افسوس که تو همیشه با همه اینها بیگانه بودی
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%
بهار بود و تو بودی
گل بود و تو بودی
بهار رفت و تو رفتی
خزان شد و نبودی
و من، همچون برگی خشکیده
در زیر پای عابران شتاب زده
خرد شدم
و باد، تکه های تنم را
به دشتهای دور سپرد
چقدر زودگذر بود روزهای خوب
می دانم که با آمدن بهار
تو دوباره باز خواهی گشت
و اگر گذرت به دشتهای سر سبز افتاد
سراغ مرا از لاله ها بگیر
اما غمگین نشو اگر مرا نیافتی
من در کنار کوهسار بلند
با شقایقها دوباره روییده ام
من همه جا با توام ای ابدیت
عسل خاطره ها
نویسنده: محمدرضا صبری(یکشنبه 85/2/17 ساعت 4:6 عصر)
زندگی شهد گل است زنبورزمان میخوردش
آنچه می ماند عسل خاطرهاست
....................................................................
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست
زندگی تکرار یکسان نفس هاست
...............................................................
ای واسه ترانه خوندن
بهترین بهونه من
خاطرات با تو بودن
همدم و همخونه من
تا میخواستی پر بگیری
پر پروازتو بستن
با شکستن تو انگار
دل آواز و شکستن
تو که بودی واسهء من یه همنفس
تو که بودی واسهء من همه کس
تو کی بودی ، تو کی بودی
وقتی رفتی ، قامتم از غصه تا شد
قلب نا آروم عاشق
توی سینه بی صدا شد
حمید خندان ..........
الهه مهر
نویسنده: محمدرضا صبری(شنبه 85/1/26 ساعت 5:45 عصر)
رفتنت در باورم نمیگنجد ! چه آرام پر کشیدی ای الهه مهر!
تو مهربانترین مهربان بودی و زیباترین و با شکوه ترین لبخندها بر لبان
تو نقش می بست
صبح ها در جستجویت بی قرارم و هر غروب داغ رفتنت آتش بر
وجودم میزند
رفتنت غم پاییزی را دو چندان کرده است
ولی بدان که
تا ابد دوستت دارم........
پروانه
نویسنده: محمدرضا صبری(چهارشنبه 85/1/23 ساعت 5:56 عصر)
**************
چگونه دلتنگیهایم را به تصویر بکشم
چگونه بگویم دوستت دارم
تا باور کنی همیشه در قلب منی
من اگه توی دنیا دوتا امید داشته باشم
اولی خداست و دومی تویی
بدون تو دنیا برام هیچ ارزشی نداره
دوستت دارم
|