سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر آوندى بدانچه در آن نهند تنگ شود جز آوند دانش که هر چه در آن نهند فراختر گردد . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 58   کل بازدیدها: 77945
 
من وابدیت - ..:: ناش سافت شبستر ::.. ..... ..::Tanish::..
 
|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| اشتراک در خبرنامه ||   || درباره من || من وابدیت - ..::   ناش سافت شبستر   ::..   .....    ..::Tanish::..
|| لوگوی وبلاگ من || من وابدیت - ..::   ناش سافت شبستر   ::..   .....    ..::Tanish::..

|| لوگوی دوستان من ||


|| اوقات شرعی ||


|| مطالب بایگانی شده || پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384

|| وضعیت من در یاهو || یــــاهـو
من وابدیت
نویسنده: محمدرضا صبری(چهارشنبه 85/4/21 ساعت 7:31 عصر)
من همیشه ترا می ستودم
من همیشه بهار را در چشمان تو می دیدم
من همیشه از دوریت رنج می بردم
من همیشه در کنارت دنیا را زیبا می دیدم
من همیشه محو تماشای نگاهت بودم
من همیشه مشتاق شنیدن صدایت بودم
من همیشه ، همه جا فقط ترا می دیدم
من همیشه در التهاب دیدارت می سوختم
من همیشه برایت بهترین ترانه ها را می سرودم
افسوس که تو همیشه با همه اینها بیگانه بودی
%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

بهار بود و تو بودی

گل بود و تو بودی

بهار رفت و تو رفتی

خزان شد و نبودی

و من، همچون برگی خشکیده

در زیر پای عابران شتاب زده

خرد شدم

و باد، تکه های تنم را

به دشتهای دور سپرد

چقدر زودگذر بود روزهای خوب

می دانم که با آمدن بهار

تو دوباره باز خواهی گشت

و اگر گذرت به دشتهای سر سبز افتاد

سراغ مرا از لاله ها بگیر

اما غمگین نشو اگر مرا نیافتی

من در کنار کوهسار بلند

با شقایقها دوباره روییده ام

من همه جا با توام ای ابدیت



نظرات دیگران ( )